
:: میكشد گمشدگان را به زیارتگاهش ::
.
.
.
:
همچنان وعدهی بخشایش شاهنشاهش
میكشد گمشدگان را به زیارتگاهش
نه در آیینه فهم است، نه در شیشه وهم
عاقلان آینه خوانندش و مستان آهش
به من از آتش او در شب پروانه شدن
نرسیده است به جز دلهره ی جانكاهش
از هم آغوشی دریا به فراموشی خاك!
ماهی عمر چه دید از سفر كوتاهش؟
كفن برف كجا، پیرهن برگ كجا؟!
خستهام مثل درختی كه از آذر ماهش
باز برگرد به دلتنگی قبل از باران
سوره ی توبه رسیده است به بسم اللهاش
.
فاضل نظری - اقلیت - پادشاه
.
http://afasoft.ir/post/259
::
.
.
.
:
همچنان وعدهی بخشایش شاهنشاهش
میكشد گمشدگان را به زیارتگاهش
نه در آیینه فهم است، نه در شیشه وهم
عاقلان آینه خوانندش و مستان آهش
به من از آتش او در شب پروانه شدن
نرسیده است به جز دلهره ی جانكاهش
از هم آغوشی دریا به فراموشی خاك!
ماهی عمر چه دید از سفر كوتاهش؟
كفن برف كجا، پیرهن برگ كجا؟!
خستهام مثل درختی كه از آذر ماهش
باز برگرد به دلتنگی قبل از باران
سوره ی توبه رسیده است به بسم اللهاش
.
فاضل نظری - اقلیت - پادشاه
.
http://afasoft.ir/post/259
::